سفارش تبلیغ
صبا ویژن


میریام

با احترام به این یادداشت از وبلاگ آقای هیچ کس

آدرس جدیدش رو از دوست مشترکمون گرفتم
آخرین باری که دیده بودمش می گفت می خوام یه خونه ی قشنگ بسازم
عاشق چیزای قدیمی بود
خونه های سنگ نما
..
دیگه رسیدم
باید خودش باشه
یه خونه ی جمع و جور
با یه سر درِ سنگی که اسمشو روش نوشته بود
شیطونیم گرفت
یه تکه سنگ برداشتم و کوبیدم به در خونه اش
از خاطراتم اومد بیرون و جلوی چشمام ظاهر شد
اشک تو چشمام جمع شده بود
گفت: تا اینجا اومدی رفیق،
به رسم رفاقتم شده یه دهن برام بخون
یه لبخند زورکی زدمو
گفتم چشم:
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد الله رب العالمین...


نوشته شده در سه شنبه 84/12/16ساعت 2:20 صبح توسط اعظم ابراهیمی نظرات ( ) |


Design By : Pars Skin